در میان گستره ای از استخوان بندی شهر ها، در میان انبوه دلایل رشد بی رویه شهرها، در میان انبوه مشکلات اجتماعی شهر ها، در میان تب و تاب های تب داری شهر ها دست و پا می زنیم می دانیم که مشکل داریم می دانیم ضعف داریم ولی راه حل ان را نمی دانیم که چگونه می بایست انها را حل کنیم شاید این مشکل بر می گردد به اینکه ما به جهانی متعلق هستیم که این جهان بزرگترین مشکلش این است که نمی داند چگونه می بایست راه حلی برای مشکلاتش ارائه کند. به راستی : علت استخوان بندی ضعیف شهرهای امروزیمان در چیست؟ چرا شهر هایمان این طور سرطان وار در حال رشد هستند؟ چرا با مشکلات زیاد اجتماعی دست به گریبان هستیم ؟ چرا درجه تب شهر هایمان از 40 هم فرا تر رفته؟ ریشه تمامی این سوالات در شهر های امروزیمان در بنیانی است چند وجهی و چند ساختاره و لایه لایه بنام روستا ، روستای قوی اولین بنیان برای داشتن ساختاری قوی در شهر می باشد. زمانی که ما بنیان را به فراموشی سپرده ایم از ساختارهای شهری چه انتظاری می توان داشت . رشد سرطانی شهر هایمان ، دست و پنجه نرم کردن با مشکلات متعدد اجتماعی ، تب داری به جنون کشیده معماری شهر ها و ... همه ریشه در فراموشی این بنیان چند وجهی لایه لایه دارد.
یا خواسته یا نا خواسته ما خواسته ایم که این بنیان را فراموش کنیم و روستا و روستایی را که در گذشته مایه افتخار و الگویی برای شهرها بود ضعیف نگه داریم . معماری هم جزء مهمی از این اجماع است معماری تقدسی الهی ندارد و او هم این بنیان را فرا موش کرده چون متاسفانه در ایران او همیشه تشنه پول بوده و هر جا که سرمایه و اقتصاد خوب بوده او هم چون پری رویی سر بر آورده و به شکوفایی و خود نمایی خود پرداخته و از این باب امروزه بر خلاف گذشته نمی توان در روستا معماری را یافت که حرفی برای گفتن و یا خودی برای نشان دادن داشته باشد.امروزه و ضعیت بد اقتصاد روستایی با عث شده تا خانه های مسکونی آنها بدون اصول و فقط برای ایجاد سر پناهی برای آنان آن هم با هزاران مشکل ساخته شود ،در این دوران صحبت از خود معمار بودن روستاها حرفی کاملا غیر منطقی است ،در زندگی مدرن امروزی روستاییان هم حق استفاده از تکنولوژی و امکانات روز را دارند تنها تفاوت معماری روستا با شهر وسعت و آزادی عمل در فضاها و ارگانیک بودن بیشتر آن در مقایسه با معماری شهری است ،نه عدم استفاده از مصالح و تکنولوژی روز در پدید آوردن معماری مطابق با نیازهای مردم روستا ،ولیکن گویا در دید این اجماع بزرگ روستا ها باید در ضعف و عدم پیشرفت دست وپنجه نرم کنند،در دید آنان پیشرفت وتکنولوژی را باید فقط در شهرها جستجو کرد و نفوذ تکنولوژی به روستاها این بنیان بزرگ شهرها جنایتی بزرگ محسوب میشود. بنابراین با این نگرشها باید نا گزیر بپذیریم که آنچه بنیانی سست داشته باشد آینده آن محتوم به سستی ونابودی است.